۱-دختران و حجاب **** ۲-آیینه های عبرت *** ۳-آثار و فواید حجاب ***۴-انتخاب دوست **** ۵-همنشینان بد *** ۶-دوستان واقعی ***۷-تاثیر گذاری *** ۸-دوٍستی و رابطه نامشروع ***
1. تفاوتهاي زن و مرد: 1. از لحاظ جسمي، مرد نوعاً درشت اندام و قوي و زن كوچك اندامتر و ظريفتر است؛ 2. از لحاظ رواني، ميل مرد به ورزش و شكار و كارهاي پرحركت، همچنين احساسات مرد مبارزانه و جنگي، و احساسات زن صلح جويانه و بزمي است.[1]
2. مشتركات زن و مرد در مقامات معنوي: ملاك ارزش، به روح انسان است و روح نه مرد است و نه زن، اين روح الهي هم در مرد وجود دارد و هم در زن «نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي»[2] هر دو داراي فطرت الهي[3] و امانتدار الهي[4] ميباشند. هردو زيباترين موجود خداوندي[5] و با تلاش به سوي خدا در حرکتند[6] هم زن و هم مرد ميتوانند عاشق خدا باشند.[7]
1.با زنان مشرك و بت پرست، تا ايمان نياورده اند ازدواج نكنيد (اگر چه به ازدواج با كنيزان دست رسى نداشته باشيد). كنيز با ايمان، از زن آزاد بت پرست بهتر است، هر چند (زيبايى، يا ثروت يا موقعيّتِ او) شما را به شگفتى آورد. زنان خود را به ازدواج مردان بت پرست، تا ايمان نياورده اند، در نياوريد (اگر چه ناچار شويد، آنها را به همسرى غلامان با ايمان درآوريد; زيرا) غلام با ايمان از مرد آزاد بت پرست بهتر است، هر چند (مال و موقعيّت و زيبايى او) شما را به شگفتى آورد.
در علائم ظهور مربوط به خروج سفيانى گفته شده است، او، به محلّى به اين نام وارد مى شود و رخدادى بزرگ براى او در آن جا اتّفاق مى افتد.[2]
امام على(عليه السلام) مى فرمايد: «سفيانى، در شام بر دشمنان پيروز مى شود. بعد از آن، بين او و دشمنان ديگرى در «قرقسيا»، جنگى روى مى دهد كه پرندگان آسمان و درندگان زمين، از باقيمانده هاى كشته ها، سير مى شوند».[3] هم چنين «قرقسيا» را محلّى در كنار نهر فرات دانسته اند.[4]
بنابراين، به نظر مى رسد نام «قرقسيا» تنها اسم محلّى است كه برخى از علائم ظهور در آن اتّفاق مى افتد و در كتاب ها، بيش از اين اشاره نشده است.
[1]. سيدمحمد كاظم قزوينى، امام مهدى از ولادت تا ظهور، ص 454.
[2]. همان، ص 251.
[3]. حسين كريم شاهى بيدگلى، فرهنگ موعود، ص 188.
[4]. بحارالأنوار، ج 13; مهدى موعود، ترجمه ى على دوانى، ص 983.
1. شرايط آمريكا براي مذاكره با ايران؛ 2. اهداف آمريكا از برقراري رابطه يا مذاكره با ايران؛ 3. دلايل ردّ مذاكره از سوي ايران .
شرايط آمريكا براي مذاكره با ايران
اگر چه در بعضي از اظهار نظرهاي كاگزاران سياست خارجي آمريكا مسئله مذاكره بدون پيش شرط مطرح شده است لكن در مواردي دولت آمريكا چهار شرط اساسي براي برقراري رابطه با ايران تعيين نموده است:
1. رسميت يافتن حقوق بشر مورد نظر آمريكا در ايران؛ 2. عدم حمايت از تروريزم؛ 3. عدم مخالفت با روند سازش خاورميانه؛ 4. عدم تلاش براي دستيابي به سلاحهاي كشتار جمعي «كلينتون در يك گردهمايي در لندن سه شرط براي برقراري رابطه با ايران مطرح نمود.
با سلام :
از یک قرن گذشته جریان جدیدی دربین مسیحیان پروتستان قدرتمند شده است این مکتب نوظهور معروف به مبلغان انجیل می باشند. این مکتب نوظهور به بنیادگرایی معروف و شعار بازگشت به انجیل و تغییر جامعه با تحول فرهنگی همراه است و هدف آنها تسریع در ظهور مسیح می باشد. مسیحی نمودن سایر اقوام غیرمسیحی با تبلیغات گسترده یکی دیگر از اهداف این جریان می باشد.
کشیشان معروف آمریکایی وابسته به این جریان مانند بیلی گراهام(Billy Graham) ، جری فالول (Jerry Falwell)، پت رابرتسون(Pat Robertson)، از نفوذ عمیقی دربین دولتمردان این دوکشور برخوردارند.
اصول و مبانی جریان مبلغان انجیل در آمریکا و انگلیس حمایت همه جانبه عقیدتی و سیاسی از صهیونیسمبا هدف تصریع در ظهور مسیح است ، آنها اعتقاد دارند که پیروان کلیسای پروتستان برای ظهور دوباره مسیح باید چند خواسته مسیح راکه در تفاسیر انجیل در قرن بیستم به عنوان پیشگویی های انجیل بیان شده، عملی نمایند ، اعتقاد این افراد بر این است که :پیروان این مکتب مسیحیان دوباره تولد یافته می باشند که فقط اینان اهل نجات خواهند بود و دیگران هلاک خواهند شد.
بر اساس شواهد علمی موجود و مدارک تاریخی قدیمی نظریههایی که به احتمال نابودی جهان تا سال 2012 پرداخته است مورد بررسی قرار گرفته است.
بسیاری از دانشمندان با توجه به شرایط کنونی زمین و بحرانهای موجود بسیارنگران حیات بشر بوده و به مطالعه بر روی حقایقی می پردازند که می تواندروزی منجر به اتمام حیات بر روی سیاره آبی شود. به اعتقاد برخی نظریه هاپایان یافتن جهان که در تقویم باستانی اقوام مایان تاریخ آن سال 2012 ذکرشده است می تواند به دلایل مختلفی به واقعیت تبدیل شود. نشریه تلگراف نیزبا توجه به این نظریه ها و مدارک به بررسی برخی از این دلایل و میزاناحتمال تحقق آنها تا سه سال آینده پرداخته است.
چند هفته قبل مقاله ای در خصوص نابودی اسرائیل در سال 2022 منتشر شد که بر اساس نوشته های دینی قدیم و پیشگویی های عده ای از تحلیل گران از جمله محمد النجار بود. محمد نجار در یکی از مقالاتی که در سال 1994 به رشته تحریر درآورد پیش بینی کرده بود که آمریکا در سال 2008 داری یک رئیس جمهور سیاهپوست خواهد بود و چنانکه می بینیم امری بود که اتفاق افتاد .
روش اول: بهترین روش حفظ قرآن (روش برتر):
1ـ انتخاب يك نسخهي مناسب خصوصاً آيه كنار كه هر جزء 20 صفحه و هر صفحه 15 سطر است.
2ـ آمادگي حفظ با:
أـ آمادگي روحي با نيّت پاك و رغبت در كسب پاداش نزد خدا
ب ـ وضو و پاكي كامل
ج ـ انتخاب بهترين مكان، كه بهتر از مسجد، سراغ نداريم.
د ـ مكانِ هر چه سادهتر و بدون تزئينات، و البته هواي مناسب (كه با مطالعهي آزاد، فرق دارد)
ه ـ رو به قبله، و نشستن با وقار و خشوع و آرامش.
3ـ گرمكردنِ خود، براي حفظ: با خواندن چند صفحهي مورد نظر و زمزمهي خواندن آن به طور عادي ـ نه سرعت نه كندي.
4ـ پرهيز از خودشيفتگي صوتي و...، و اداي رجال حفظ و قرائت و...!
5 ـ پس از 10 – 15 دقيقه، آمادگي دروني حفظ مييابيد و صفحهي جديدي را آغاز ميكنيد.
6 ـ نوبت تمركز خاصّ روي آيات است و چشم را عدسي تصوير بداني كه ميخواهي صوتي و تصويري آن را ضبط كني.
7ـ چشمانت را خوب باز كن، و ذهن را آسوده و متمركز ساز و اوّلين آيه را با لحني مناسب براي خود بخوان و دست كم تا سه بار تكرار كن تا بر فهم آن، مسلّط شوي. بعد چشمانت را ببند و در حافظهي خود، جايگاه كلمات و آيات را يادآوري كن و اگر موفق شدي ـ بدون خودشيفتگي ـ 3، 4 و يا 5 بار، آن را تكرار كن.
8 ـ و در آخر، چشمانت را بازكن، و از رو ـ دوباره ـ بخوان. و اگر 100% موفق شدي، دوباره با چشم بسته آن را مرور كن، تا به خوبي در حافظهات ثبت گردد.
و الحذر از عطف توجّه به دور و بر خصوصاً نوشتههاي مختلف در و ديوار و...
9ـ سراغ آيهي بعدي را بگير و مراحل را تكرار كن. و اگر آيهاي مفصّل بود، به چند قسمت، تقسيم كن.
10 ـ بين آيات، ارتباطها را در نظر دقيق بگير: آخر آيهي اوّل، و اوّل آيهي بعدي و... كه با سرعت، به آن وصل كني.
* سپس، كسي را در نظر بگير كه روشت را برايش توضيح دهي و مراقب حفظت قرار دهي كه انگيزهات را بيشتر ميگرداند. و همين انتقال تجربه به ثالت، عامل تثبيت در درون خود است.
1. عشق به جمال و زيبايي ظاهري، از تمايلات فطري بشر است و هرگز كسي به داشتن چنين عشقي و ميلي حق اعتراض ندارد.
2. نظر اسلام نيز در مورد مسئله مورد بحث موافق و مورد تأكيد قرار گرفته است.
3. همانگونه كه اسلام به زيبايي و تجمل گرايي ارج مينهد، افراط و تفريط در آن را نيز محكوم مينمايد، پس از نظر اسلام اين مسئله نيز مانند ساير مسايل بايد در حدّ اعتدال رعايت شود.
4. در كنار رسيدگي به جمال ظاهري بايد به جمال باطني خود نيز توجه كرد و با توسل به معنويات و فضايل اخلاقي داراي اين فضيلت اخلاقي شد.
فضائل زيارت عاشورا بر حسب آنچه در فرمايش حضرت امام محمدباقر ـ عليه السلام ـ و حضرت صادق ـ عليه السلام ـ در روايت علقمه وصفوان است، بيست و دو امر است: اول: ثواب دوازده هزار حج. دوم: ثواب هزار هزار جهاد. سوم: ثواب دو هزار هزار عمره كه همة آنها را با حضرت رسول ـ صلي الله عليه و اله و سلم ـ و ائمة طاهري ـ عليهم السلام ـ بجا آورده باشد. چهارم: ثواب مصيبت هر پيامبري از اولين تا آخرين. پنجم: ثواب مصيبت هر رسولي. ششم: ثواب مصيبت هر وصيّي تا روز قيامت. هفتم: ثواب مصيبت هر صدّيقي تا روز قيامت. هشتم: ثواب هر شهيدي تا روز قيامت. نهم: بلندي مقام او صد هزار هزار درجه. دهم: نوشته شدن هزار هزار حسنه. يازدهم: محو شدن هزار هزار گناه. دوازدهم: رسيدن به درجة شهداي با آن حضرت تا حدي كه به هيئت آنها محشور شود، و در مقامات آنها داخل گردد. سيزدهم: ثواب زيارت هر پيامبري. چهاردهم: ثواب زيارت هر رسولي. پانزدهم: ثواب زيارت هر كسي كه زيارت نموده است آن حضرت را از آن روزي كه شهيد شدهاند. شانزدهم: جواب سلام از آن حضرت به جهت قبولي زيارت او. هفدهم: بر آورده شدن حوائج او هر چند بزرگ باشد. هجدهم: سرور قلب هميشگي و روشني چشم او به واسطة رسيدن به آنچه مايل باشد. نوزدهم: رستگار شدن بهشت. بيستم: سلامتي از آتش. بيست و يكم: قبول شدن شفاعت او براي هركس گرچه مستحق آتش جهنم باشند، جز دشمنان اهلبيت ـ عليهم السلامـ. بيست و دوم: ضمانت مؤكّده از حضرت صادق ـ عليه السلام ـ تا حضرت رسول ـ صلي الله عليه و اله و سلم ـ و از جبرئيل ـ عليه السلام ـ و از حضرت احديت ـ جلّ شأنه ـ در حق زائر به اين كه زيارت او مقبول و سعي او مشكور، است و چيزي سبب ردّ آن نشود. |
1. شرافت خانوادگي و ديانت
ثروت، شهرت و قدرت هرگز از نشانههاي شرافت خانوادگي به شمار نميرود. چه بسيار پسران جواني كه در خانوادههاي فقير گمنام و ضعيف زندگي ميكنند و از شرافتمندترين مردان روي زمين هستند و چه بسيار پسران ثروتمندي كه در دنيايي از ماديّت و شهرت و قدرت قرار دارند و از شرافت و شرافتمندي بويي نبردهاند.
ملاك شرافتمند بودن شخص بسته به ديانت و معنويت اوست، معنويت و توجه به حلال و حرام خداوند است كه انسان را در برابر مشكلات و حوادث غير مترقبه زندگي پايدار ميسازد و از اين گذشته در ايجاد كانون گرم خانواده و تربيت فرزندان بسيار مؤثر و نقش كليدي را ايفا ميكند.
بنابراين دختران جواني كه قصد انتخاب همسري را دارند، ابتدا بايد شرافت خانوادگي و ديانت همسر آينده خود را در نظر بگيرند و هرگز فريب ثروت، شهرت و يا قدرت مادي شخصي را نخورند.
2. خوش خلقي
شخصي به نام «حسين بن بشّار» به امام رضا ـ عليه السّلام ـ نامهاي نوشت و ضمن آن دربارة خواستگاري كه براي دخترش آمده بود كسب تكليف كرد، وي از امام ـ عليه السّلام ـ پرسيده بود: شخصي از خويشاوندانم براي خواستگاري دخترم آمده است كه بد اخلاق است، چه كنم آيا دخترم را به او بدهم يا نه؟
حضرت در جواب نوشتند: لا تزوّجه ان كان سيّيء الخلق.
اگر بد اخلاق است، دخترت را به او نده.
3. سلامت جسم و روح
سلامت جسم و روح در برخورداري از لذّتهاي مشروع خانواده و سلامت فرزندان نقش مؤثري دارد، در نظر گرفتن اين شرط نيز مورد توصيه كارشناسان مسايل خانواده است.
زود بــاور بودن دوشيزگان
با اكاذيب پسرهـاي جـوان
عامل دها فضيحت ميشود
مانع كسب فضيلت ميشود
ادامه ی مطلب...
طبق نقل تاريخ نويسان، معاوية بن ابي سفيان، با واسطة بعضي از افراد دنيا پرست نامهاي به همسر امام مجتبي ـ عليه السّلام ـ نوشت و او را در اين فكر فرو برد، تا امام ـ عليه السّلام ـ را به طرز مرموزي به شهادت برساند. همسر امام مجتبي ـ عليه السّلام ـ دختري است از خاندان «اشعث بن قيس» بنام «جعده». امام ـ عليه السّلام ـ او را احترام ميكرد و با مهر و محبت با او برخورد مينمود؛ اما اين زن پست فطرت ملعون، سرانجام تسليم خواهشهاي نفساني خود گشت و اقدام به شهادت حضرت نمود. «معاويه» ضمن نامه خود به او نوشته بود: پسرم «يزيد» مدتهاست كه دل به تو بسته است و قصد ازدواج با تو را دارد. و در ادامه نامه نقشة قتل امام ـ عليه السّلام ـ را به او گوشزد نمود و قول ازدواجش را با پسرش يزيد مطرح كرد. «جعده» ابتدا دلش به لرزه افتاد و سخت دچار شك و ترديد شد، اما ديري نپائيد كه شك و ترديدش بر طرف شد و عزم خود را جزم نمود و شوهر خود، امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ را با زهر مسموم نمود.[۱] باري، اين زن پليد هر چند از نظر ظاهر و جمال، زيبا باشد، چون از خيانت باطني و زشتي سيرت برخوردار است، هرگز نميتواند مورد محبت كسي قرار گيرد. حتي پس از وقوع شهادت امام حسن ـ عليه السّلام ـ، معاويه به قول خود عمل نكرد و در پاسخ «جعده» گفت: همسري كه شايستگي حسن ـ عليه السّلام ـ را نداشته باشد، شايستة پسر من (يزيد) هم نيست. از اين گذشته، اين زن پست و پليد، چون نقشهها و خيالات باطل خود را چون سرابي يافت، با مردي از خاندان «طلحه» ازدواج كرد و داراي فرزنداني شد، هر گاه بين فرزندان او و ساير افراد قبيله نزاعي در ميگرفت، به آنان ميگفتند: اي پسران آن زني كه شوهر خود را زهر خوراند.[۲] [۱] . تاريخ سياسي اسلام، شكيب، س 322، به نقل از برگهاي سياهي از تاريخ، ص 75. [۲] . بحارالانوار، ج 44، ص 148 به نقل از همان. |
حضرت پس از آنكه آنان را قلع و قم نمود؛ چند نفر از آنان توانستند جان سالم در ببرند. يكي از آنها «ابن ملجم مرادي» است. او پس از آنكه از معركه گريخت، به طور ناشناس و به همراه قبيلهاي وارد شهر كوفه شد.
در اول ورودش به شهر چشمش به دختر زيبايي افتاد كه دل هر بينندهاي را سخت مجذوب خود مينمود. او پس از پرسجو متوجه شد كه آن دختر «قطام» نام دارد.
از آنجا كه جمال ظاهري «قطام» بسيار زيبا بود «ابن ملجم» شيفتة او شده و سرانجام از او براي ازدواج خواستگاري كرد.
اين دختر زيبا صورت زشت سيرت، شرط پذيرش ازدواجش را مهرية سنگين قتل امير مؤمنان ـ عليه السّلام ـ قرار داد و همين امر سبب شد كه ابن ملجم در تصميم خود قاطع شده و دست به چنين امر خطرناكي بزند.
باري دختر جواني كه مانند قطام از شكل و شمايل ظاهري زيبايي برخوردار است، اما داراي دروني پست و خوي حيواني است، بايد مورد لعن تمام موجودات عالم قرار گرفته و از نظر آنها طرد شود.
پاكيزه روي را كه بــود پــاكــدامــني
تاريكي از وجود بــشويد به روشــني
گر شهوت از خيال دمـاغت بـدر رود
شاهد بود هر آنچه نظر بـروي افكني
زنهــار گفتمت قـدم مــعصيت مــنه
ورنه نزيبدت كه دم از معرفـت زنــي
كاش تمام دختران جوان اين مرز و بوم، در كنار رسيدگي به خود و خودنمايي و به رخ كشاندن جمال ظاهري خويش كمي نيز به وضع درون خود ميرسيدند و از وساوس شيطاني خود را در امان نميديدند.
كاش به جاي انتخاب الگوهاي كاذب، كه با نشر فرهنگ غرب تناسب زيادي دارد، از زنان دختران جوان اسلامي الگو ميگرفتند و قبل از هر چيز به تغذية روحي و رسيدگي به جمال باطني خود همّت ميگماشتند.
و كاش با وجود الگوي با عظمت و ارزشمند اسلام، يعني فاطمه زهرا سلام الله عليها، از دختركان بوقلمون صفت غربي كه هر لحظه به شكلي در ميآيند، درس نميگرفتند و رفتار و كردار و حركات خود را در آينة جمال آن حضرت برانداز مينمودند.
دختران جوان كه افتخارشان خودنمايي و خودآرايي است، نبايد از اين حقيقت غافل شوند كه، آنان با انجام چنين كرداري خود را براي ساعاتي بعنوان آلت دست گروهي پست و عياش قرار داده و مايه خوشي آنان را فراهم آوردهاند.
يك دختر مسلمان، يك جوان عقيدهمند و بالاخره كسي كه به اين حقيقت رسيده است كه پايان اين زندگي دنيايي، سرانجام حساب و كتابي و پرسش و پاسخي هست، چون صدفي كه گوهري را در دل خود حفظ كرده است، به دنبال حفظ خود و ارزش شخصيتي خويش، كوشش ميكند و هرگز گوهر جمال و عفت ظاهري و باطني خود را براي فراهم آوردن لذت ديگران به خطر نمياندازد.
هان اي دختران جوان!
بدانيد كه قيمت و ارزش گوهر جمال ظاهري شما، هنگامي افزايش مييابد كه آن را از معرض ديد و نگاه نامحرمان حفظ نموده و سخت در مالكيت آن بكوشيد؛ والّا اگر قرار باشد هر كسي از جمال و قيافه ما لذت ببرد و مانند آلتي در دست آنان مورد ملعبه قرار گيريم كه مالك خود نيستيم.
پس بكوشيد و سخن مواظب باشيد. هرگز فريب وسوسههاي شيطاني را نخوريد و با تكيه بر فرامين معصومان ـ عليهم السّلام ـ خود را در زمرة بهترين دوستان آنان قرار دهيد.
5- آزادى اجتماعى در قرآن در نص قرآن مجيد، يكى از هدفهايى كه انبياء داشته اند اين بوده است كه به بشر آزادى اجتماعى بدهند، يعنى افراد را از اسارت و بندگى يكديگر نجات بدهند. قرآن كتاب عجيبى است ! بعضى از معانى و مفاهيم است كه در يك عصر به اصطلاح گل مى كند، زنده مى شود اوج مى گيرد ولى در عصرهاى ديگر اگر نگاه بكنيد آنقدر اوج نداشته است در بعضى از عصرها مى بينيم كه برخى از كلمات ، بحق اوج مى گيرد وقتى به قرآن مراجعه مى كنيم . مى بينيم چقدر در قرآن اين كلمه اوج دارد، و اين عجيب است يكى از حماسه هاى قرآنى ، همين موضوع آزادى اجتماعى است . من خيال نمى كنم كه شما بتوانيد جمله اى زنده تر و موجدارتر از جمله اى كه در اين مورد در قرآن هست پيدا كنيد، شما در هيچ زمانى پيدا نخواهيد كرد، در قرن هيجدهم ، نه در قرن نوزدهم و نه در قرن بيستم در اين قرنهايى كه شعار فلاسفه آزادى بشر بوده است و آزادى بيش از اندازه زبانزد مردم بوده و شعار واقع شده است . شما جمله اى پيدا بكنيد زنده تر و موجدارتر از اين جمله اى كه قرآن دارد: قل يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمه سواء بيننا و بيننكم الا نعبد الا الله و لانشرك به شيئا و لايتخد بعضنا بعضا اربابا من دون الله . [1] اى پيغمبر! به اين كسانى كه مدعى پيروى از يك كتاب آسمانى گذشته هستند، به اين يهوديها، به اين مسيحى ها، به اين زرتشتيها ـ و حتى شايد به اين صابئيها كه در قرآن اسمشان آمده است ـ و به همه ملتهايى كه پيرو يك كتاب قديم آسمانى هستند اين طور بگو: بياييد همه ما جمع شويم دور يك كلمه ، زير يك پرچم آن پرچم چيست ؟ دو جمله بيشتر ندارد. يك جمله اش اين است : الا نعبد الا الله و لانشرك به شيئا در مقام پرستش ، جز خداى يگانه چيزى را پرستش نكنيم ، نه مسيح را بپرستيم نه غير مسيح را و نه اهرمن را پرستش كنيم ، جز خدا هيچ موجودى را پرستش نكنيم . جمله دوم : و لا يتخذ بعضنا بعضا از بابا من دون الله اينكه هيچ كدام از ما ديگرى را بنده و برده خودش نداند و هيچ كس هم يك نفر ديگر را ارباب و آقاى خودش نداند. يعنى نظام آقايى و نوكرى ملغى ، نظام استثمار، مستثمر و مستثمر ملغى ، نظام لامساوات ملغى ، هيچ كس حق استثمار و استعباد ديگرى را نداشته باشد. تنها اين آيه نيست آياتى كه در قرآن در اين زمينه هست زياد است چون مى خواهم عرايضم را به طور فشرده عرض كنم ، بعضى را مى گويم : قرآن از زبان موسى عليه السلام نقل مى كند كه وقتى با فرعون مباحثه مى كرد و فرعون به او گفت : الم نربك فينا و ليدا و لبثت فينا من عمرك سنين و فعلت فعلتك التى فعلت و انت من الكافرين [2] موسى به او گفت : و تلك نعمه تمنها على آن عبدت بنى اسرائيل [3] فرعون به موسى گفت : تو همان كسى هستى كه در خانه ما بزرگ شدى ، سر سفره ما بزرگ شدى ، تو همان كسى هستى كه وقتى بزرگ شدى آن جنايت را انجام دادى (به تعبير فرعون )، آن آدم را كشتى مى خواست منت بر سرش بگذارد كه در خانه ما بزرگ شده اى ، سر سفره ما بزرگ شده اى موسى به او گفت : اين هم شد حرف ؟! من در خانه تو بزرگ شدم ، حالا كه در خانه تو بزرگ شده ام ، در مقابل اينكه تو قوم من را برده و بنده خودت قرار داده اى سكوت كنم ؟ من آمده ام كه اين بردگان را نجات بدهم . مرحوم آيه الله نائينى در كتاب تنزيه الامه مى گويد: همه مى دانند كه قوم موسى ، اولاد يعقوب ، هرگز فرعون را مثل قبطيها پرستش نكردند ولى در عين حال چون فرعون آنها را مانند برده خودش استخدام كرده بود، قرآن اين را با كلمه تعبيد از زبان موسى نقل مى كند. يكى از مقاصد انبياء به طور كلى و به طور قطع اين است كه آزادى اجتماعى را تامين كنند و با انواع بندگى ها و بردگيهاى اجتماعى و سلب آزاديهايى كه در اجتماع هست مبارزه كنند. دنياى امروز هم آزادى اجتماعى را يكى از مقدسات خودش مى شمارد اگر مقدمه اعلاميه جهانى حقوق بشر را خوانده باشيد، اين را مى فهميد، در آنجا مى گويد: عله العلل تمام جنگها، خونريزيها و بدبختيها كه در دنيا وجود دارد اين است كه افراد بشر به آزادى ديگران احترام نمى گزارند. آيا منطق انبياء تا اينجا با منطق امروز موافق است ؟ آيا آزادى مقدس است ؟ بله مقدس است و بسيار هم مقدس است پيغمبر اكرم جمله اى دارد كه مى گويند متواتر هم هست ، فرمود: اذا بلغ بنوابى العاص ثلاثين اتخدوا عبادالله خولا و مال الله دولا و دين الله دخلا [4] پيغمبر اكرم هميشه از امويها بيم داشت و از آينده آنها بر امت نگران بود. فرمود: اولاد ابى العاص اگر به سى نفر برسند، بندگان خدا را بنده خود و مال خدا را مال خود حساب كه آزادى اجتماعى مقدس است . [1] . آل عمران ـ 64. [2] . شعراء ـ 18 و 19. [3] . شعرا ـ 22. [4] . مجمع البحرين طريحى . |
به نام خدا
ایران!!!دور نگذشته از زمانی که چون پدری مهربان کشور هایی را در دامنت پرورش داده بودی حال فرزندانت گردن کلفت کرده و برایت شاخ و شونه میکشند،و تو همچنان سکوت میکنی!!!
شاید تقصیر تو نیست،چون شاهان بی عرضه مان خاک هایت را به حراج گذاشته ویکی پس از دیگری برای اینکار همّت ورزیده اند.
تو صبور باش و همچنان پدری کن!شاید فرزندان از ره منحرف شده ات دوباره هوس کوی یار کنند
اما اگر قصد تعرض به وجود مقدست کردند،فرزندان و بسیجی هایت در ره مقدست جانفشانی خواهند کرد تو آرام باش!ما هستیم این سرزمین،سرزمین مقدس امام زمان است،و ما هم سر بازان گمنام او
به امید اینکه روزی دشمنان این کشور نابود گردند
پسر خدا بودن عزیر (علیه السّلام)؟! مناظره پيامبر اسلام(ص) با گروهي يهودي |
پنج گروه از مخالفین اسلام كه هر گروه پنج نفر و جمعاً 25 نفر بودند، باهم تفاهم كردند و هم رأی شدند كه به حضور پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ شرفیاب شده و به بحث و مناظره بپردازند. این گروهها عبارت بودند از: یهودی، مسیحی، مادّی، مانُوی و بتپرست. اینها در مدینه به حضور پیامبر آمدند، دور پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را گرفتند، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ با كمال خوشروئی، به آنها اجازه داد كه بحث را شروع كنند. گروه یهودی گفتند: «ما معتقدیم كه «عُزَیز» پیامبر[1] پسر خدا است آمدهایم در این مورد با شما مباحثه كنیم، اگر در این مباحثه، حق با ما شد، و شما نیز با ما هم عقیده شدید كه در این جهت بر شما پیشی گرفتهایم و اگر با ما موافقت نكنی مجبور هستیم با تو مخالفت و دشمنی كنیم». پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ: آیا شما میخواهید من بدون دلیل، سخن شما را قبول كنم؟ گروه یهود: نه. پیامبر: دلیل و منطق شما در مورد اینكه «عُزَیز» پسر خدا است چیست؟ گروه یهود: كتاب تورات به طور كلی از میان رفته بود، و كسی قدرت احیای آن را نداشت، عزیر آن را زنده كرد، از این رو میگوئیم او پسر خدا است. پیامبر: اگر این منطق، دلیل بر پسر خدا بودن عُزیر باشد، حضرت موسی كه آورنده تورات است، و دارای معجزات بسیار میباشد كه خود شما به آن اعتراف دارید، سزاوارتر است كه پسر خدا یا بالاتر از آن باشد! پس چرا درباره موسی كه مقام عالیتر داشت چنین نمیگوئید؟ وانگهی آیا منظور شما از پسر بودن این است كه او مانند پدران و پسران دیگر از راه ازدواج و آمیزش، متولد شده است، در این صورت شما خدا را همچون یكی از موجودات مادّی و جسمانی و محدود جهان قرار دادهاید، لازمه این سخن این است كه برای خدا، آفریدگاری تصوّر كنید و او را محتاج به خالق دیگر بدانید. گروه یهود: منظور ما از پسر بودن عُزیر، و ولادت، این معنی نیست زیرا همان گونه كه فرمودید این معنی، سر از كفر و جهل بیرون میآورد، بلكه منظور ما از نظر شرافت و احترام است، چنانكه مثلاً بعضی از علمای ما به یكی از شاگردان ممتاز خود كه میخواهد او را بر دیگران ترجیح دهد به او میگوید: «ای پسرم» یا «او پسر من است» معلوم است كه این پسر بودن، بر اساس آمیزش و ولادت نیست زیرا آن شاگرد، بیگانه است و خویشاوندی با استادش ندارد، همچنین خداوند بهعنوان احترام و شرافت عُزیر، او را پسر خود خوانده است و ما هم از این رو به او «پسر خدا» میگوئیم. پیامبر: پاسخ شما همان است كه قبلاً گفتم، كه اگر چنین منطقی موجب شود ما عزیر را پسر خدا بدانیم، سزوارتر است كسی را كه از عزیر بالاتر است مثل حضرت موسی را پسر خدا بدانیم. خداوند گاهی افراد را به وسیله دلائل و اقرار خودشان محكوم میكند، دلیل و اقرار شما، حكایت از آن دارد كه شما درباره موسی ـ علیه السّلام ـ بیش از آنچه درباره عزیر میگوئید بگوئید، شما مثل زدید و گفتید: یكی از بزرگان و اساتید به شاگردش كه هیچگونه خویشاوندی با او ندارد از روی احترام میگوید: «ای پسرم» یا «او پسر من است»، بر این اساس روا میدارید كه او به شاگرد محبوبتر دیگرش بگوید: «این برادر من است» و به دیگری بگوید «این استاد و شیخ من است» یا «این پدر و آقای من است» همه این تعبیرات بهعنوان شرافت و احترام است، هركه احترام بیشتر دارد، با تعبیرات بالاتر خوانده شود، در این صورت باید شما روا بدانید كه گفته شود: موسی برادر خدا است یا استاد یا مولا و یا پدر خداست زیرا مقام موسی از عزیر بالاتر است. اكنون میپرسم آیا شما جایز میدانید كه موسی ـ علیه السّلام ـ برادر خدا یا پدر یا عمو یا استاد یا مولا و رئیس خدا باشد، و خدا بهعنوان احترام موسی به او بگوید: ای پدرم، ای استادم، ای عمویم، ای رئیسم و....؟ گروه یهود، از پاسخ درماندند، در حالی كه حیران و وازده شده بودند اظهار كردند «اجازه بده در این باره تحقیق و فكر كنیم!» پیامبر: البتّه اگر شما با قلبی پاك و خالص و پر از انصاف در این باره بیندیشید، خداوند شما را به حقیقت راهنمایی خواهد كرد. [1]ـ عُزَیز از پیامبران بنیاسرائیل بعد از حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ است كه در حمله بختالنصر به بیت المقدس، اسیر شد و به شهر بابل (حدود بغداد) تبعید گردید، وی در حدود صد سال در زمان سلطنت پادشاهان هخامنشی، در بابل مشغول دعوت و تبلیغ و تربیت بنیاسرائیل بود. تا اینكه در سال 458 قبل از میلاد با عدّهای از بنیاسرائیل به اورشلیم مسافرت كرد و در آنجا كتاب تورات و احكام آنرا كه در میان بنیاسرائیل به كلی فراموش شده بود و اثری از آن باقی نمانده بود، دوباره زنده و اصلاح كرد، سرانجام در سال 430 قبل از میلاد از دنیا رفت، از آنجا كه یهودیان و بنیاسرائیل او را بسیار دوست داشتند، پس از مرگ درباره او سخنان بسیاری گفتند تا حدی كه گفتند: او «پسر خدا» است. ولی این عقیده اكنون طرفدار ندارد و از بین رفته است. |
احتجاج طبرسي، ج 1، ص 27 ـ 30، نشر اسوه |
پیش از آشنایی با روش های تند خوانی، ضروری است عوامل متعددی را که سبب کاهش سرعت مطالعه انسان می شوند با راه های مقابله با آن ها آشنا شویم؛ چون تا این عوامل شناسایی نشوند، و خواننده آن ها را از خود طرد نکند، آثار مثبت روش های گوناگون تند خوانی ظاهر نمی شود.
کاهش سرعت مطالعه به عوامل مختلفی بستگی دارد که در ذیل به برخی از مهم ترین آن ها اشاره می شود:
ولی اگر با بصیرت و برنامه ازدواج صورت بگیرد نه تنها مشکلی ایجاد نمی شود بلکه می تواند در پیشرفت و ترقی مؤثر و مفید باشد. توجه به نکات و توصیه های زیر شما را در این امر یاری خواهد نمود.
ضرورت وجود ولایت فقیه تنها دیدگاه خودم در این زمینه می باشد،لطفا برای مطالعه به ادامه ی مطلب رجوع شود...
جانشینی بعد از پیامبر(ص)
مناظره شيخ مفيد با قاضي عبدالجبار (سني)
سوال : نظر اسلام دربارهي اخلاق جنسي دختران و پسران چيست؟ |
21) «كوچكترين حيوان» كه در قرآن به آن اشاره شده چه نام دارد؟
22) «بزرگترين كلمة» قرآن چند حرف دارد؟
23) «كوچكترين كلمة» قرآن چند حرف دارد؟
24) «بزرگترين سورة» قرآن داراي چند حرف است؟
25) «كوچكترين سورة» قرآن داراي چند حرف است؟
26) «بهترين سورة» قرآن چه نام دارد؟
(۲۷) «بيشترين سورههاي مكي» قرآن در كدام جزء قرار دارد؟
دو راه حل برای حل مشکل جزایر سه گانه:
۱-دو طرف اسناد و مدارک خود را به یک دادگاه بی طرف ارجا دهند تا آن دادگاه ادعای طرفین را بررسی کند.
مشکل:دادگاهی بی طرف وجود ندارد...
پس ایران نمی پذیرد.
۲-یک رفراندوم در این جزایر برگزار شود تا مردم این جزایر خود تعیین کنند.
مشکل:مردم این جزایر ایرانی اند پس ایران را انتخاب میکنند.
پس امارات نمی پذیرد.
....................................................
غلامرضا سلطانی۱۳۹۱
1) «بزرگترين سورة» قرآن چه نام دارد؟
2) «بهترين نوشيدني» كه در قرآن به آن اشاره شده است چيست؟
3) «كوچكترين سورة» قرآن چه نام دارد؟
4) «مهمترين آية» قرآن چه نام دارد؟
5) «بزرگترين آية» قرآن در كدام سوره قرار دارد؟
6) «عظيمترين آيات» قرآن كريم كدامند؟
7) «كوچكترين كلمة» قرآن كدام است و در چه سورهاي قرار دارد؟
8) «بهترين خوردني» كه در قرآن ذكر شده است چه نام دارد؟
9) «عدالت آميزترين» آيه قرآن كدام است؟
10) «ترسآور ترين آية» قرآن كدام است؟
11) «منفورترين امر حلال» نزد خداوند كه در قرآن نيز به آن اشاره شده است چيست؟
12) «كوچكترين آية» قرآن كدام آيه است؟
13) «اميد بخشترين آية» قرآن كدام آيه است؟
14) «بزرگترين عدد» در كدام سوره است؟
15) «بزرگترين كلمة» قرآن در كدام سوره است؟
16) بيشترين حرفي» كه در قرآن به كار رفته چه حرفي است؟
17) «كمترين حرفي» كه در قرآن به كار رفته چه حرفي است؟
18) «بهترين شب» كه در قرآن به آن اشاره شده چه شبي است؟
19) «بهترين ماه» در قرآن كدام است؟
20) «بزرگترين حيوان» كه نامش در قرآن ذكر شده چه نام دارد؟
برای مشاهده ی پاسخ ها به ادامه ی مطلب رجوع شود....
1. قرآن داراي چند «سوره» است؟
2. قرآن چند «آيه» دارد؟
3. چه تعداد «نقطه» در قرآن به كار برده شده است؟
4. قرآن چند «فتحه» دارد؟
5. قرآن به چند «ركوع» تقسيم شده است؟
6. قرآن چند بسم الله الله الرحمن الرحيم» دارد؟
7. چه تعداد «محل وقف» در قرآن وجود دارد؟
8. قرآن داراي چند «حزب» است؟
9. چند «كسره» در قرآن به كار رفته است؟
10. چه تعداد «تشديد» در قرآن وجود دارد؟
11. قرآن كريم داراي چند «حرف» است؟
12. قرآن چند «ضمه» دارد؟
13. چند «مدْ» در قرآن به كار رفته است؟
14. قرآن داراي چند «جزء» است؟
15. قرآن چند «بسم الله» دارد؟
16. قرآن داراي چند كلمه است؟
17. قرآن چند «همزه» دارد؟
18. قرآن با چند «بسم الله الرحمن الرحيم» شروع ميشود؟
19. نام «قرآن» چند بار در قرآن آمده است؟
برای دیدن پاسخ ها به ادامه ی مطلب رجوع کنید....
وبلاگ کاروان کربلا مجموعه ی پژوهش های اینجانب در زمینه های سیاسی و اجتماعی و مذهبی و... می باشد.
۷-توحید
۱۰-هدف آفرینش