1- حمله بیگانگان فضایی
این پدیده در ابتدا به موضوع بسیاری از آثار هنری علمی تخیلی تبدیل شد اما به تدریج محققان دریافتند که نگرانی از حمله بیگانگان به زمین رو به افزایش است. تعداد موارد مشاهده یوفوها افزایش پیدا کرده و نشانهها و مدارک زیادی از مشاهده این پدیدههای غریب ارائه شده است. از جمله این شواهد تلاش دولتهای مختلف در سرتاسر جهان برای کنترل یوفوها طی 50 سال گذشته است. اما با وجود تمامی این شواهد و مدارک که بسیاری آنها را خیالی و زاده توهم شاهدان میدانند، احتمال وقوع حمله بیگانگان به زمین تا سال 2012 تنها 0.1 از 10 تخمین زده شده است.
2- برخورد با زمین
هزاران انجمن اینترنتی و سایتهای مختلف اعلام کرده اند زمانی در اوایل قرن21 میلادی سیارهای ناشناخته با زمین برخورد کرده و یا از فاصلهای بسیارنزدیک از کنار آن عبور خواهد کرد و در نتیجه تمدن را نابود کرده و یا خسارات و دگرگونیهای عظیم و جبرانناپذیری را بر روی زمین به جا خواهدگذاشت. این سیاره با نام خیالی "نیبیرو" سیارهای در منظومه خورشیدی فرض شده است که در مداری نامنظم در حرکت بوده و هر سه هزار و 700 سال یکبار به قسمتهای داخلی منظومه خورشیدی راه پیدا میکند. شواهد بسیار کمی برای اثبات این نظریه ارائه شده است که از آن جمله میتوان به معرفی 10 سیاره توسط ناسا در سال 2005 اشاره کرد که در خارج از منظومه خورشیدی به سر میبرند و شاید تا سال 2012 به قسمتهای داخلی منظومه خورشیدی وارد شده و ازنزدیکی زمین عبور کنند. با این همه احتمال وقوع این برخورد 0.2 از 10تخمین زده شده است.
3- بحران خورشیدی
این بحران یکی از معدود سناریوهایی است که با انتهای تقویم مایانها درارتباط است و میتواند پایه علمی داشته باشد. در این سناریو که احتمالوقوع آن 0.3 از 10 برآورد شده است، تابشهای شدید خورشیدی و یا انفجارهای گازی در دسامبر 2012 میتواند زمین را در خود غرق کرده و نوع بشر را به همراه اکوسیستم زمین نابود سازد. تاکنون شواهدی مبنی بر وقوع چنین پدیدهای در سال 2012 ارائه نشده اما ارتباطاتی میان دوره های 11 ساله خورشیدی وچرخه زمانی تقویم مایانها یافته شده است. با این حال با وجود اینکه شعلههای خورشیدی میتواند برای برخی از تجهیزات، ماهوارهها و فضانوردان مشکلاتی را ایجاد کند اما از قدرتی که بتواند زمین را حداقل تا سال 2012 ویران سازد برخوردار نخواهد بود. تنها خطر جدی که از سوی خورشید زمین راتهدید میکند، اتمام انرژی خورشید و بلعیده شدن زمین توسط این ستاره عظیم است که آن نیز تا پنج بیلیون سال آینده ممکن خواهد بود.
4- تغییر قطبهای مغناطیسی
بسیاری معتقدند قطبهای مغناطیسی زمین در سالهایی نه چندان دور تغییرخواهند کرد و بر الگوی چرخش مداری زمین تاثیر گذاشته و فاجعهای بزرگ رابه وجود خواهد آورد. این افراد مدارکی از تغییر قطبی زمین در گذشته ارائه کرده و معتقدند این تغییرات را میتوان با مطالعه نقاط خورشیدی و تئوری میدانهای مغناطیسی مشاهده کرد. در عین حال برخی معتقدند مایانها و مصریان باستان نیز از وقوع چنین پدیدهای در آینده آگاه بودهاند اما این راز امروزه توسط دولتها مخفی باقی مانده است. محققان دانشگاه پرینستون و تولوسدر فرانسه با بررسی مدارک مختلف دریافتهاند که سیاره زمین در حدود 800 میلیون سال پیش دورانی را برای متعادل سازی قطبهای خود پشت سر گذاشته است. تغییر زاویه 50 درجهای در قطب شمال طی 20 میلیون سال از جمله شواهدی استکه محققان به آن دست یافتهاند و بر همین اساس معتقدند امکان وقوع چنین پدیده ای وجود دارد اما طی یک میلیون سال آینده و درصد احتمال وقوع آن یک از 10 خواهد بود.
5- ابر آتشفشان
انفجار ابر آتشفشانی یکی از عظیمترین انفجارهایی خواهد بود که در تاریخ بشر دیده شده و در اثر افزایش میزان ماگما در هسته زمین و عدم وجود راه فرار از این منطقه از زمین به وجود خواهد آمد. نتیجه چنین انفجاری پراکندهشدن میزان زیادی از گازهای سمی در اتمسفر زمین و پوشانده شدن قسمتهای زیادی از خشکیها توسط ماگماها خواهد بود. تصاویری که توسط ماهوارهها طی سالهای گذشته به ثبت رسیده است نشانههایی از تغییر را در سنگهای مذاب زیرزمینی نمایش می دهد که میتواند درصد احتمال این انفجار را یک از 10 ساخته و مدارک علمی را برای اثبات این نظریه ارائه دهد.
6- نقطه اوج نفتی
کاهش ذخایر نفتی جهانی قطعا واقعیتی است که میتواند به فروپاشی سرمایهگذاری و اقتصاد جهانی منجر شود. اما نظریه نقطه اوج نفتی درباره موضوع افزایش تقاضا در برابر میزان تولید بحث میکند بر اساس این نظریه زمانی فرا خواهد رسید که تقاضای این منبع انرژی از میزان تولید آن پیشی خواهدگرفت. به گزارش مهر، برخی معتقدند این پدیده در حال حاضر آغاز شده است امابرخی دیگر آغاز آن را سال 2012 اعلام کردهاند. با این همه و با وجود تلاش برای تولید منابع جایگزین انرژی احتمال وقوع این پدیده 4 از 10 محاسبه شده است.
7- نابودی نسل زنبورها
36 درصد از کندوهای زنبور در ایالات متحده در زمستان 2008 به دلیل اختلالی به نام اختلال نابودی کلونی زنبورها از بین رفتند. این اختلال که طی آن تمامی زنبورهای کارگر یک کندو به صورت ناگهانی میمیرند و تنها زنبور ملکه به جا میماند در چندین کشور اروپایی از جمله فرانسه، بلژیک، ایتالیا، پرتغال و اسپانیا رواج یافته است. تاکنون دلایلی مانند آفتها، تغییرات شدید جوی و امواج تلفن همراه عوامل بروز این اختلال اعلام شدهاند اما تاثیر هیچ یک از آنها تاکنون به اثبات نرسیده است و از آنجایی که تاکنون درمانی موثر نیز برای کنترل این اپیدمی ارائه نشده است، پیشبینی میشود نظریه انقراض زنبورها به زودی به واقعیتی تلخ تبدیل شود. با توجه به این حقیقت که پرورش بسیاری از محصولات کشاورزی از جمله سویا، پنبه، دانههای روغنی مانند بادام، انگور، سیب و گلهای آفتابگردان نیازمند حضور زنبورها بوده و فعالیتهای این حشرات کوچک بر روی تولید 30 درصد از غذای جهان تاثیری مستقیم به جا میگذارد، بالاترین احتمال نابودی حیات در اثر پدیدهای طبیعی به این نظریه ارائه شده و 7 از 10 تخمین زده شده است.