loading...
اندیشه ی سرخ عاشورا،اندیشه ی سبز ظهور
هدیه به بقیه الله

حجامت

نماز اوّل وقت

(1)

حاصل آنكه تقدیر و قضاء علمى دو مرتبه از علم فعلى است كه یكى تقدیر علمى از انكشاف رابطه معلول با علل ناقصه‏اش انتزاع مى‏شود و دیگرى قضاء علمى از انكشاف رابطه معلول با علت تامه‏اش و بر حسب آنچه از آیات و روایات استفاده مى‏شود مرتبه تقدیر علمى به لوح محو و اثبات و مرتبه قضاء علمى به لوح محفوظ نسبت داده مى‏شود و كسانى كه بتوانند از این الواح آگاه شوند از علم مربوط به آنها مطلع مى‏گردند .
و اما تقدیر عینى عبارت است از تدبیر مخلوقات بگونه‏اى كه پدیده‏ها و آثار خاصى بر آنها مترتب گردد و طبعا بحسب قرب و بعد به هر پدیده‏اى متفاوت خواهد بود چنانكه نسبت به جنس و نوع و شخص و حالات شخص نیز تفاوت خواهد داشت مثلا تقدیر نوع انسان این است كه از مبدا زمانى خاصى تا سر آمد معینى در كره زمین زندگى كند و تقدیر هر فردى این است كه در مقطع زمانى محدود و از پدر و مادر معینى بوجود بیاید و همچنین تقدیر روزى و سایر شؤون زندگى و افعال اختیاریش عبارت است از فراهم شدن شرایط خاص براى هر یك از آنها .
و اما قضاى عینى عبارت است از رسیدن هر معلولى به حد ضرورت وجودى از راه تحقق علت تامه‏اش و از جمله رسیدن افعال اختیارى به حد ضرورت از راه اراده فاعل قریب آنها و چون هیچ مخلوقى استقلالى در وجود و آثار وجودى ندارد طبعا ایجاب همه پدیده‏ها مستند به خداى متعال خواهد بود كه داراى غنى و استقلال مطلق است .
لازم به تذكر است كه قضاء به این معنى قابل تغییر نخواهد بود و بنا بر این آنچه در روایات شریفه در باره تغییر قضاء وارد شده بمعناى قضاء مرادف با تقدیر است كه حتمى بودن و نبودن آن نسبى مى‏باشد .
ضمنا روشن شد كه تقدیر عینى از آن جهت كه مربوط به روابط امكانى پدیده‏ها است قابل تغییر مى‏باشد و همین تغییر در تقدیرات است كه در متون دینى به نام بداء نامیده شده و به لوح محو و اثبات نسبت داده شده است (یمحو الله ما یشاء و یثبت و عنده ام الكتاب) (
[1]) . و نیز تقدیر علمى بتبع تقدیر عینى تغییرپذیر است زیرا تقدیر علمى علم به نسبت امكانى و تحقق پدیده بطور مشروط است نه علم به نسبت ضرورى و تحقق پدیده بطور مطلق
فایده این بحث
با توجه به تاكیدى كه در تعالیم دینى در مورد اعتقاد به قضاء و قدر شده است این سؤال مطرح مى‏شود كه راز این تاكیدها چیست .
پاسخ این است كه اعتقاد به قضاء و قدر دو نوع فایده مهم علمى و عملى دارد اما فایده علمى آن بالا رفتن سطح معرفت انسان نسبت به تدبیر الهى و آمادگى براى درك توحید افعالى بمعناى توحید در افاضه وجود و توجه به حضور الهى در مقام تدبیر همه شؤون جهان و انسان است كه تاثیر بسزائى در كمال نفس در بعد عقلانى دارد و اساسا هر قدر معرفت انسان نسبت به صفات و افعال الهى عمیقتر و استوارتر شود بر كمالات نفسانى او افزوده مى‏گردد .
و اما از نظر عملى دو فایده مهم بر این اعتقاد مترتب مى‏شود یكى آنكه هنگامى كه انسان دانست كه همه حوادث جهان بر اساس قضاء و قدر و تدبیر حكیمانه الهى پدید مى‏آید تحمل سختیها و دشواریهاى زندگى براى او آسان مى‏شود و در برابر مصائب و حوادث ناگوار خود را نمى‏بازد بلكه آمادگى خوبى براى كسب ملكات فاضله‏اى مانند صبر و شكر و توكل و رضا و تسلیم پیدا مى‏كند .
دوم آنكه به خوشیها و شادیهاى زندگى نیز سرمست و مغرور نمى‏شود و مبتلى به شیفتگى و دلدادگى نسبت به لذایذ دنیا و غفلت از خدا نمى‏گردد (لكیلا تاسوا على ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم و الله لا یحب كل مختال فخور) (
[2]) .
با این همه باید توجه داشت كه مساله قضاء و قدر بصورت نادرستى تفسیر نشود و بهانه‏اى براى تنبلى و راحت طلبى و سلب مسئولیت قرار نگیرد زیرا اینگونه برداشتهاى غلط از معارف دینى نهایت آرزوى شیاطین انس و جن و موجب سقوط در خطرناكترین دره‏هاى شقاوت و بدبختى دنیا و آخرت است و شاید به همین سبب باشد كه در بسیارى از روایات از ورود اشخاص كم استعداد در اینگونه مسائل منع شده است.
خلاصه
1 قضاء بمعناى گذراندن و به پایان رساندن و تقدیر بمعناى اندازه‏گیرى است و از این روى مرتبه تقدیر قبل از مرتبه قضاء خواهد بود .
2 تقدیر و قضاء از صفات فعلیه الهى است و براى تعیین جایگاه آنها باید مراتب فعل را مورد توجه قرار داد .
3 عقل با توجه به تساوى نسبت ماهیت به وجود و عدم مفهوم امكان ذاتى را انتزاع مى‏كند و آن را ملاك احتیاج به علت مى‏شمارد تا آن را از حد تساوى خارج و به حد وجوب و ضرورت برساند و آنگاه آن را ایجاد كند تا بوجود بیاید اما ترتب این مفاهیم عقلى است نه خارجى .
4 اگر علت مركب باشد در صورتى مى‏تواند معلول را ایجاب كند كه همه اجزایش تحقق یافته باشد و گرنه نسبت معلول به علل ناقصه نسبت امكانى امكان بالقیاس معلول نسبت به علل ناقصه خواهد بود .
5 یكى از اجزاء علت تامه در مورد فعل قصدى اراده فاعل است كه معلول بدون آن ضرورت نخواهد یافت .
6 حصول اراده به نوبه خود منوط به تصور و تصدیق و شوق است كه ترتب دیگرى را باید در میان آنها در نظر گرفت .
7 با تجرید این مفاهیم از جهات نقص مى‏توان نتیجه گرفت كه هر فاعل مختارى باید علم به كار و نتیجه آن و كیفیت ترتیب مقدمات بگونه‏اى كه نتیجه بدهد و نیز محبت اصلى به نتیجه كار و محبت فرعى به كار داشته باشد .
8 تعیین حدود و مشخصات كار و نیز تعیین مقدمات و شرایطى كه براى انجام آن لازم است تقدیر و قطعیت‏یافتن آن قضاء نامیده مى‏شود كه هر كدام از آنها به علمى و عینى قابل تقسیم است .
9 با توجه به اینكه همه موجودات امكانى مخلوق بى‏واسطه یا باواسطه خداى متعال هستند طبعا ایجاد همه آنها از طرف خداى متعال هم از نظر عقل مسبوق به مرتبه تقدیر و قضاء خواهد بود .
10 تقدیر علمى الهى عبارت است از انكشاف رابطه امكانى مخلوق با مقدمات و علل ناقصه آن و قضاء علمى عبارت است از انكشاف رابطه ضرورى مخلوق با علت تامه‏اش .
11 تقدیر عینى الهى عبارت است از فراهم كردن مقدمات و علل ناقصه یك پدیده و قضاى عینى عبارت است از رساندن پدیده به حد ضرورت و وجوب بالغیر .
12 تقدیر عینى قابل تغییر است و تغییر تقدیرات همان است كه بنام بداء نامیده مى‏شود اما قضاء چون مربوط به مرحله ضرورت فعل است قابل تغییر نیست و بنا بر این آنچه در باره تغییر در قضا وارد شده حمل بر قضاء مساوى با تقدیر مى‏شود .
13 در لسان شرع تقدیر به لوح محو و اثبات و قضاء به لوح محفوظ نسبت داده شده و كسى كه بتواند از این الواح آگاه گردد از علوم مربوط به آنها مطلع خواهد شد و چون علوم مكتوب در لوح محو و اثبات مربوط به روابط امكانى و حصول مشروط پدیده‏ها است قابل تغییر مى‏باشد .
14 قضاء و قدر مانند دیگر صفات فعلیه از جهت انتساب به خداى متعال منزه از قیود زمانى و مكانى است اما از نظر انتساب به مخلوقات مادى و متدرج الحصول متصف به این امور مى‏گردد .
15 اشكال اصلى در مورد قضاء و قدر الهى این است كه اگر افعال اختیارى انسان هم مشمول آنها باشد جایى براى انتخاب و اختیار وى باقى نمى‏ماند .
16 حل این اشكال به آن است كه افعال انسان با وصف اختیاریت و با شرط صدور از اراده انسان مورد قضاء و قدر قرار مى‏گیرد و این اوصاف و شرایط از جمله تقدیرات آنها است پس اگر بصورت جبرى تحقق یابند خلاف قضاء و قدر الهى خواهد بود و در حقیقت تعلق اراده و قضا و قدر الهى به آنها در طول تعلق اراده انسان است و با آن مزاحمتى ندارد .
17 فایده علمى اعتقاد به قضاء و قدر بالا رفتن سطح معرفت نسبت به تدبیر حكیمانه الهى و توحید افعالى است .
18 فایده عملى این اعتقاد آسان شدن تحمل سختیها و مصائب و نیز جلوگیرى از سرمستى و غرور از شادیها و كامیابیها است.


[1] . سوره رعد آیه 39.
[2] . سوره حدید آیه 23.

استاد محمد تقي مصباح يزدي- آموزش فلسفه،جلد2

 

(1)

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ کاروان کربلا مجموعه ی پژوهش های اینجانب در زمینه های سیاسی و اجتماعی و مذهبی و... می باشد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 32
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 12
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 13
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 65
  • بازدید ماه : 272
  • بازدید سال : 1,765
  • بازدید کلی : 12,503
  • کدهای اختصاصی
    درد دل با امام زمان

    دوستان عزیز درد دلهایتان را از طریق زیر بفرستید...